جهانی شدن و آموزش و پرورش در هزاره ی سوم
آموزش و پرورش در سال های اخیر در کشور های مختلف و در ایران هم به نسیت خود شاهد تغییرات شگرفی گردیده است .برای بررسی و اشنایی بیشر همکاران و استفاده بیشتر از این واقعیت انکار نا پذیرگروه روانشناسی و علوم تربیتی شهرستان سقز در نظر دارد مجموعه مطالبی را تحت عنوان یاد شده بالا به صورت مداوم تهیه و در اختیار همکاران علاقمند قرار دهد . امید وار است که مفید واقع گردد.
انسان ، به عنوان آخرین ره آورد خلقت ، به طور فطری دارای ساز و کارهایی مساعد برای «انس گرفتن» با دیگران و همانند خویشاوندی گشتن و در راه و رسم «خودی» گشتن ، تا حدودی دستپاچه و از آن دوری می گزیند . کودک حتی پیش از زایش ، احتمالاً از پنج ماهگی به بعد ، در ی هم تنی ، هم حسی و کنش متقابل (interaction) با مادر می آموزد که با «خودی» خو بگیرد و در برابر «ناخودی» به تبع بازتابهای تنی ، روانی و همنوع و همدل با او واکنش نشان دهد . مانند جانوران عالی ، فرزند انسان خیلی زود به فرهنگ قوم ، بوم و نیاکان خود دل می بندد و هویت فرهنگی اولیه خود را در دامن شبکه خویشاوندی از آن بدست می آورد .
در فرایند رشد روانی ، جسمی و ذهنی در عصر جهانی شدن ، نهاد رسمی آموزش و پرورش ، نقش انتقال فرهنگ و مفاهیم مشترک را به افراد و اقوام با خرده فرهنگ های متنوع و متفاوت ، بر عهده می گیرد و حس همبستگی ملی و میهنی و درک اشتراک انتزاعی ، دولت ملت و کشور و در بسیاری زمینه ها «فرا ملی» را در دل و ذهن آنان ایجاد و پرورش می دهند . تقریباً همه ی زادگان یک کشور ، هویت نخستین خود را از «خانواده» ، قوم و قبیله یا ده و شهر و کشور خویش می گیرند و خانواده در جریان تربیت ، توسط برنامه های هدفمند و گاه بی هدف ، فرزندان خود را «خانه وند»،«ایلوند»،«دهوند»و«شهروند» بار می آورند . به طوری که فرد خود را اهل یک خانه،یک کوی،یک ده،یک شهر و یا یک کشور می داند و مشخصات آن را جزء «اهلیت» خود می دانند . در تحقیقی که توسط شیخاوندی (1379) در این زمینه انجام گرفته است،تا حدودی موضوع را بیشتر توضیح می دهد . طی این تحقیقات ، دانشجویان دانشگاههای تهران در پاسخ به سؤال «کجایی هستید؟» یاز «خود را اهل کجا می دانید؟» به ندرت کسی خود را به جهان (هویت جهان وندی) نسبت داده است . اما امروزه بیش از گذشته ، شهروندان ساکن در مناطق مختلف این کره خاکی ، ناگزیر هستند که به جهان و مسائل مربوط به آن بیندیشند.فن آوریهای جدید New technologies و شبکه ارتباطات امروزی، فاصله ها را ازمیان برده است و مناطق مختلف جهان را به همدیگر نزدیکتر ساخته است . مفاهیم و واقعیت هایی همچون ده ، شهر و کشورها را آنچنان نزدیک نمودهتا مفهوم جدیدی تحت عنوان جهان و جهانی شدن به صورت واژه و مفهومی رایج و کاربردی در بین تمامی شهروندان این کره خاکی تبدیل گردیده است . امروزه ، گریز از درک پدیده جهانی شدن ، گریز از واقعیت است و به گفته «فلاسفه» ، آن کسی که به انکار واقعیت بر می خیزد ، در واقع خود را نیز انکار می کند ، زیرا خود نیز جزئی از واقعیت است . (خرازی 1378) .
: (Globalization) جهانی شدن
تفکر جهانی شدن ، در حوزه ی اندیشه بشری ، بحثی بسیار قدیمی است . این مبحث یقینا به قدمت اولین نظریه پردازی های بشری ، نزول ادیان الهی و وجود قدرت های بزرگ تاریخ سابقه دارد ، ولی هیچ وقت مانند امروز ، جهانی شدن برای جهانیان تولید نگرانی نکرده است . به عبارتی ، هیچ فیلسوف و متفکری را در طول تاریخ نمی توان یافت که تمایل به اشاعه ی نظریاتش در سطح جهانی نداشته باشد ، و از اینکه بداند نظریاتش از محیط جغرافیایی خود فراتر رفته و جغرافیای وسیع تری را درنوردیده است ، خوشحال نشود . از سقراط افلاطون و ارسطو گرفته تا فیلسوفان امروزی همچون هایدگر ، سارتر ، فوکو ، پوپر و دیگران ، همگی تمایل داشته و دارند تا نظراتشان مورد قبول هر چه بیشتر مردم و اهل اندیشه ، در سراسر گیتی قرار گرفته و در عمل به اجرا در آید . به درستی کدامین دین را می توان یافت که داعیه جهانی شدن را در سر نپرورانده است؟ دین یهود ، مسیحیت و دین اسلام ، هر سه دین الهی از ابتدا تمایل به پخش و اشاعه نظریاتشان در کل زمین خاکی داشته اند و امروز نیز هر سه دین الهی همچنان در چنین اندیشه ای می باشند . کدامین امپراطوری و قدرت بزرگ را در طول تارخ می توان یافت که جهان گشایی جزء آرزوهایش نبوده باشد؟ از امپراتوری های قدیم یونان ، رم ، مصر و ایران باستان گرفته تا کشورهای قدرتمند امروزی را می توان یافت که تمایل به تسلط بر کلیه جهان را درسر نپرورانده اند؟ مگر ایالت متحده آمریکا ، برخی کشورهای قدرتمند اروپایی و جمهوری اسلامی ایران نیز از بدو پیروزی انقلاب در سال 1357 ، به فکر اشاعه و صدور اندیشه های خود در سراسر دنیا نبوده اند؟ و امروز هم چنین اندیشه ای ندارند؟ لذا به جرأت می توان گفت که جهانی شدن ، آرزوی دیرینه ی متفکران ، فیلسوفان ، ادیان الهی ، امپراطوری های بزرگ تاریخ و قدرت های کوچک و بزرگ قرون گذشته و فعلی جهان امروز بوده و همچنان می باشد . درواقع ، امروز جهانی شدن یا تسلط بر دنیا از دیروز تا به امروز در حوزه ی سیاست ، اقتصاد ، حقوق و فرهنگ فعالیت داشته و دارد .
اگر چه مفهوم جهانی شدن از اواسط دهه ی 1980 در محافل علمی و دانشگاهی ، بیشتر بر سر زبانها افتاده است ، اما به نظر برخی از صاحب نظران همچون «رابرتسون» جهانی شدن تاریخ طولانی تری دارد . اصطلاحاتی همچون «Globalization» «Globalize» «Globalizing» از حدود سال های 1960 رواج عام یافته است ، ولی واژه جهانی «Global» بیشتر از چهارصد سال قدمت دارد . فرهنگ «وبستر» یکی از نخستین فرهنگ های معتبری است که برای اولین بار در سال 1961 تعاریفی برای «Globalism» و «Globalization» ارائه کرده است .
به گفته رابرتسون (1992) مفهوم جهانی شدن تا اوایل یا شاید اواسط دهه ی 1980 اعتبار علمی آنچنانی نداشت و کاربرد آن از دهه ی هشتاد آغاز شد و از آن تاریخ به بعد جنبه ی جهانی پیدا کرد . اگر چه رابرتسون در نخستین مقاله با عنوان «جهانی شدن» که در سال 1985 منتشر نمود ، اما در سال 1983 از واژه «Globality» استفاده کرده بود . با این اوصاف اگر چه این واژه از دهه هشتاد به بعد وارد محافل علمی شد ، ولی تعداد کتابهای موجود در فهرست کتابخانه کنگره آمریکا تا فوریه 1994 که در آن واژه «Globalization» و مشتقات آن استفاده شده است فقط به 34عنوان می رسد ، که هیچکدام از این کتابها قبل از سال 1987 چاپ نشده است . این مفهوم اگر چه در قالب برخی مفاهیم دیگر به قرنها قبل بر می گردد اما ، کاربرد و استفاده از آن در شکل و محتوای امروزی به تلاش و کارهای اندیشمندان قرن نوزدهم و سالهای اولیه قرن بیستم بر می گردد . از جمله جامعه شناسانی همچون سانسیت سیموندر تدرسی دروس جغرافیای سیاسی به دانشجویان خود ، از این مفهوم استفاده نموده است . توسعه ی روزافزون وابیتگیهای سیاسی اقتصادی در طول سالهای دهه ی 1960 و همچنین ضرورت تعریف و تفکر مجدد درباره ی سیاستهای اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی در سطح جهانی و منطقه ای سبب گردیده که مفهوم جهانی شدن در منابع علمی و دانشگاهی بیشتر مطرح شده و گفتگوهای رسانه ای از آن به عنوان یک اصل و استدلال استفاده گردد . البته طرح این مفهوم به شکل نوین ، با بروز پاره ای رخدادها در دهه های انتهایی قرن بیستم ، همچون سقوط شوروی سابق ، فروپاشی دیوار برلین ، توسعه شدید و روزافزون ارتباطات ، رشد اقتصاد بازار آزاد و فراملی شدن بسیاری از نهادها ، سازمانها و مسائل مختلف همراه و مرتبط بوده است . در این دوران ، مفهوم جهانی شدن ، در قالب عباراتی همچون عصر تراکم و فشردگی فضا اشاره به عصری که در آن ارتباطات الکترونیکی باعث کاهش فاصله ها و سبب افزایش کنش های متقابل اجتماعی و سازمانی می باشد . و یا دوران واقع بینی و عقلانیتاشاره به مفهومی دارد که به علت افزایش روابط و ارتباطات بین اقتصاد ملی و جامعه ها ، آنطوریکه یک اتفاق یا حادثه ای خاص که در یک کشور اتفاق می افتد ، اثرات آن بر روی دیگر کشورها غیر قابل اجتناب و حتمی است . و یا در قالب عبارت جهان کوچکی در مفهوم برداشتن و حذف مرزهای جغرافیی بین کشورها و یکی شدن جوامع مختلف و یا تحقق همان ایده ی دهکده ی جهانی مطرح گردیده است . فرایند جهانی شدن با مفهوم و مصداق آکادمیک و دانشگاهی آن ، در برهه ی کنونی تاریخ بشر Mankind در سراسر جهان سبب نزدیکی جوامع بشری به همدیگر و پیوند یافتن مصائب و خوشیهای آنها با همدیگر شده است . در این زمینه می توان به دگرگونی های گسترده در روابط تکنولوژیک ، اقتصادی ، سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی در سراسر جهان اشاره کرد . آنچه را که امروزه از آن به عنوان جهانی شدن یاد می کنند ، «جامعه جهانی » و «جامعه شبکه ای» محصول چنین